۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۱۰

بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی
کنون کناره گرفتی که کار خود کردی

کس از بهار جوانی ندید در عالم
جوانیی که تو در نوبهار خود کردی

هزار دشمنم از هر طرف کمین کرده
چه روز بود که ما را تو یار خود کردی

اگرچه خون من ای دیده ریختی شادم
که مزد کار تو هم در کنار خود کردی

نه صبر ماند و نه هوشت نه دین و دل اهلی
که این کند که تو با روزگار خود کردی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.