هوش مصنوعی: این شعر از عشق و دل‌بستگی سخن می‌گوید، جایی که شاعر از جذبه‌های معشوق و تأثیر عمیق او بر زندگی خود می‌سراید. او از جوانی و بهار عمر یاد می‌کند که معشوق به او بخشیده و از روزهای خوشی که با یار گذرانده سخن می‌گوید. همچنین، شاعر از درد فراق و رنج‌های عشق می‌نالد، اما با این وجود، از عشق خود پشیمان نیست و حتی از ریختن خون خود به دست معشوق شادمان است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناخت ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و فراق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۳۱۰

بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی
کنون کناره گرفتی که کار خود کردی

کس از بهار جوانی ندید در عالم
جوانیی که تو در نوبهار خود کردی

هزار دشمنم از هر طرف کمین کرده
چه روز بود که ما را تو یار خود کردی

اگرچه خون من ای دیده ریختی شادم
که مزد کار تو هم در کنار خود کردی

نه صبر ماند و نه هوشت نه دین و دل اهلی
که این کند که تو با روزگار خود کردی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.