۱۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۱۱

بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی
مرا بعشوه شیرین چه بازیی دادی

سر مرا چو بفتراک خویش بر بستی
میان انجمنم سرفرازیی دادی

چراغ کار من آنروز ساختی روشن
که همچو شمع مرا جانگدازیی دادی

بیک نگاه که کردی ز چشم پر نازم
مرا ز ناز بتان بی نیازیی دادی

مرنج اهلی اگر گفت دردسر کوته
که واعظانه سخن را درازیی دادی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.