۱۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۱۲

اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی
عاشق چو شد فریفته بیداد میکنی

گویا بعشوه یار توام یاد میکنی
شادم بدینقدر که دلم شاد میکنی

خواهند عاشقان تو خود را ز رشگ سوخت
زانرو که بس حکایت فرهاد میکنی

گفتی گذشتم از سر خونت به دوستی
باز این چه دشمنی است که بنیاد میکنی

اهلی خموشباش که آنگل نه زان تست
گر تو هزار ناله و فریاد میکنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.