۱۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۱۹

دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گفتی
بدو فرهاد دادی جان شیرین تا سخن گفتی

چه دشنام کسی گوید من نومید میگویم
چه بودی گر من آنکس بودمی تا این بمن گفتی

چه وصف غنچه گویم با وجود آن دهان کو را
اگر بودی زبانی وصف آن شیرین دهن گفتی

ز رشگ او دریدی جامه و گفتی ز شوقست این
اگر با گل حدیث حسن آنمرغ چمن گفتی

ندارد آنزبان اهلی که گوید حال خود پیشش
چه بودی دوستی حال از زبان خویشتن گفتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.