۱۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۲۷

کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی
دریا بقطره قطره تهی چون کند کسی

تو نوبهار حسن نه آنی که دل دهد
کز سینه خار خار تو بیرون کند کسی

تا کی سخن ز چشمه حیوان کند خضر
باوی حدیث آن لب میگون کند کسی

عاشق بوصل یار کجا میرسد مگر
آیین روزگار دگرگون کند کسی

در دیده خواب مردم چشمم ز گریه نیست
چون خواب در میانه جیحون کند کسی

ای همنفس تفحص حالم چه میکنی
خودرا چرا به بیهده محزون کند کسی

انصاف نیست اهلی اگر با چنین غمی
در دور من حکایت مجنون کند کسی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.