هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس نالایقی و عشق یکطرفه خود سخن می‌گوید. او خود را سگ پایبند معشوق می‌داند و از بی‌توجهی و دوری معشوق رنج می‌برد. با وجود این، همچنان امیدوار است که معشوق به او نگاهی کند یا دری به رویش بگشاید. شاعر همچنین از سوزش دل و پروانه‌وار سوختن در راه معشوق می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند «سگت» و «پروانه‌وار سوختن» نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۳۳۵

من لایق آن نیستم تا یار همرازم کنی
ای من سگت خواهم دمی پیش خود آوازم کنی

گاهم کنی خندان نظر گویم شدی یارم دگر
چشمی بگردانی دگر بیگانه تر بازم کنی

تو میروی با دیگران خندان لب و بازیکنان
من منتظر تا ناگهان چشمی بصد نازم کنی

شبها تو در خواب ایپسر من منتظر بر خاک در
باشد برون آیی سحر بر رو دری بازم کنی

اهلی از آنشمع چگل دل را بسوزی متصل
پروانه وار از داغ دل بی بال و پروازم کنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.