هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و درد فراق می‌گوید و از معشوقی سخن می‌گوید که با رفتار و کلام آتشینش، او را اسیر خود کرده است. شاعر از غرور و بی‌اعتنایی معشوق شکایت دارد و با وجود درد و رنجی که متحمل می‌شود، همچنان به عشقش وفادار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای درک کامل متن، به سطحی از بلوغ فکری و ادبی نیاز داشته باشد.

شمارهٔ ۱۳۳۶

میان خلق میخواهم که توسن بر سرم تازی
تن فرسوده ام در چشم مردم توتیا سازی

حدیث آتش انگیزت چنان سرگرم خویشم کرد
که گویی گر سخن با غیر آتش در من اندازی

طبیب دردمندانی ولی مغروری حسنت
چنان دارد که با بیمار خود هرگز نپردازی

ازین آهسته تر میرو که میتازی سمند آخر
ترا با گو بود بازی حریفانرا بسر بازی

دعای عاشقان تعویذ معشوق است از آن اهلی
بعشق خویش مینازد تو گر بر حسن میتازی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.