هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، رهایی، و فلسفه زندگی می‌پردازد. شاعر از عشق بی‌قید و شرط، رهایی از قید و بندهای دنیوی، و ارزش لحظه‌حاضر سخن می‌گوید. همچنین، انتقادی به افراد با همت پایین و دنیاپرست دارد و از ساقی به عنوان نماد بخشنده لذت‌های زندگی یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و انتقادی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۳۳۷

ایعاشق بی دیده که در عیب منستی
گر ساقی ما را تو به بینی بپرستی

فردا ز تو چون لاله اثر نیست درین باغ
امروز قدح گیر بشکرانه که هستی

چون مرغ چمن چند کنی ناله ز حسرت
بشکن قفس ایمرغ گرفتار که رستی

تا میل تو یوسف نکند سود ندارد
هرچند که جان بر لب و دل بر کف دستی

پیش کرم عشق چو خورشید و چه ذره
محروم از آنی تو که با همت پستی

شادم ز تو ایساقی بدمست که هرگز
جز کاسه عیش من و مجنون نشکستی

زنهار گرانی مکن ایشوخ پریزاد
یک لحظه که با مردم دیوانه نشستی

دیوانه نیم من که شدم بسته آنزلف
دیوانه تویی خواجه کزین سلسله جستی

اهلی ز سگان تو خجل گشت که هرگز
لاغر تر از این صید بفتراک نبستی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.