هوش مصنوعی:
این شعر از حسرت و درد عشق سخن میگوید. شاعر از بیتوجهی معشوق و رنجهای خود مینالد، در حالی که معشوق گویا در خواب غفلت به سر میبرد. شاعر از تلخیهای عشق و حسد دیگران میگوید و فریادش را به فلک میرساند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانهی عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به دانش ادبی و بلوغ عاطفی نیاز دارند.
شمارهٔ ۱۳۴۲
نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری تو میپوشی
تو پنداریکه بیداری ولی در خواب خرگوشی
لب عیسی دم جانبخشی اورا خدا دادش
تو باری از حسد ایچشمه حیوان چه میجوشی
من از شیرین لبت ایمه بتلخی میخورم حسرت
تو باری خون تلخ من عجب شیرین همی نوشی
چه سازم با فغان گر روی زرد از دیگران پوشم
برو ای اشک خونین پرده بر کارم چه میپوشی
چو اهلی گر خموشم صد علم زد بر فلک آهم
ز بیداد فغان فریاد میدارم ز خاموشی
تو پنداریکه بیداری ولی در خواب خرگوشی
لب عیسی دم جانبخشی اورا خدا دادش
تو باری از حسد ایچشمه حیوان چه میجوشی
من از شیرین لبت ایمه بتلخی میخورم حسرت
تو باری خون تلخ من عجب شیرین همی نوشی
چه سازم با فغان گر روی زرد از دیگران پوشم
برو ای اشک خونین پرده بر کارم چه میپوشی
چو اهلی گر خموشم صد علم زد بر فلک آهم
ز بیداد فغان فریاد میدارم ز خاموشی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.