۱۵۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۴۳

ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم باشی
میان کشتگان خود را فکن تا کی علم باشی

ز شوق جام جم چندین چو زحمت میکشی صوفی
صفای دل طلب ارعشق تا خود جام جم باشی

ترا ساقی گهی بخشد حیات خضر کز مستی
نه بینی هستی خود با وجود خود عدم باشی

جهان گر هستیی دارد ز یمن دولت عشق است
چو عین عشق گردی تا جهان باشد تو هم باشی

به رسوایی بود مشهور مجنون در عرب اهلی
تو هم ناموس خود بشکن که مجنون عجم باشی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.