۱۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۴۷

خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی
سگ توییم بهر صورتی که میخواهی

زمانه خصم و اجل در کمین تو هم برخیز
که نیست بهتر ازین فرصتی که میخواهی

دلا مجوی ازین بحر قطره رحمت
که زحمت تو بود رحمتی که میخواهی

به یاد لعل لبش خون ز دیده بار که بخت
بخون دل دهد آنشربتی که میخواهی

بهشت، صحبت حوری وشان بود ایشیخ
ز در درآ و به بین جنتی که میخواهی

براه کعبه چه حاجت که خونخوری اهلی
ز کوی میکده جو حاجتی که میخواهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.