۴۷۵ بار خوانده شده

غزل ۱

ثنا و حمد بی‌پایان خدا را
که صنعش در وجود آورد ما را

الها قادرا پروردگارا
کریما منعما آمرزگارا

چه باشد پادشاه پادشاهان
اگر رحمت کنی مشتی گدا را

خداوندا تو ایمان و شهادت
عطا دادی به فضل خویش ما را

وز انعامت همیدون چشم داریم
که دیگر باز نستانی عطا را

از احسان خداوندی عجب نیست
اگر خط درکشی جرم و خطا را

خداوندا بدان تشریف عزت
که دادی انبیا و اولیا را

بدان مردان میدان عبادت
که بشکستند شیطان و هوا را

به حق پارسایان کز در خویش
نیندازی من ناپارسا را

مسلمانان ز صدق آمین بگویید
که آمین تقویت باشد دعا را

خدایا هیچ درمانی و دفعی
ندانستیم شیطان و قضا را

چو از بی دولتی دور اوفتادیم
به نزدیکان حضرت بخش ما را

خدایا گر تو سعدی را برانی
شفیع آرد روان مصطفی را

محمد سید سادات عالم
چراغ و چشم جمله انبیا را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:غزل ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.