هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و شور عاشقانه‌ای است که شاعر در راه معشوق متحمل شده است. او از فداکاری‌های خود در این راه سخن می‌گوید و با وجود رنج‌ها، از عشق خود شادمان است. همچنین، اشاره‌ای به ناپایداری دنیا و ارزش والای معشوق دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۱۳۵۸

از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری
بس دیده خاک ره شد کوچشم اعتباری

از جلوه های امکان چندانکه نقش بستم
صورت نبست در دل شکل توگلعذاری

آینیه جمالت هر چند سوخت جانم
هرگر مباد او را بر دل ز من غباری

شادم که رشته جان شد دام صحبت تو
کی بهتر از تو افتد در دام من شکاری

هر چند بار جورت جان سوخت عاشقانرا
گر بر کسست ناخوش مارا خوشست باری

خلق از هوای عالم در دست باد دارند
خوش وقت آنکه دارد در دست زلف یاری

اهلی ز سنگ خوبان کنج لحد حصارست
آسوده شو که نبود زین خوبتر حصاری
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.