۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۶۳

مستی و غم از طعن بداندیش نداری
آه از تو که یکذره غم خویش نداری

پیش همه از خنده نمک چند فشانی
گویا خبری زین جگر ریش نداری

مهرست و وفا کار تو با خلق ولیکن
جز ناز به بخت من درویش نداری

هر لحظه بزخم دگرم سینه کنی ریش
کو تیر جفایی که تو در کیش نداری

آیینه حسنت دل اهلی است نگهدار
باید که جز این آینه در پیش نداری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.