هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و به عشق و هجران اشاره می‌کند. او از ناتوانی در درمان دل شکسته خود سخن می‌گوید و از خداوند طلب کمک می‌کند. همچنین، به اهمیت توجه و محبت دیگران اشاره می‌کند و بیان می‌کند که بدون لطف دیگران، رسیدن به آرامش دشوار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و روحی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۳۶۴

نظری فکن که دارم تن زار و روی زردی
لب خشک و دیده تر دل گرم و آه سردی

تو که آفتاب حسنی چه غمت ز خاکساران
که بدامن تو هرگز ننشسته است گردی

غم جان خسته ما نخورد طبیب جانها
مگر این طبیب مارا بدهد خدای دردی

دل خسته زخم هجران به هلاک کرد درمان
اگر این دوا نبودی دل ریش ما چه کردی

سر آنحریف گردم که بخون خویش رقصد
نه چو گرد باشد بره تو هرزه گردی

که رسد بخضر و عیسی برسان بما خدایا
نفس حیات بخشی قدم جهان نوردی

تو بسعی خویش اهلی نشوی قبول دلها
مگر آنکه بر تو افتد نظر قبول مردی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.