هوش مصنوعی: این شعر از درد عشق و نبود توجه معشوق سخن می‌گوید. شاعر از بی‌توجهی معشوق و نبود همدردی او شکایت دارد و احساس تنهایی و اندوه خود را بیان می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که به دردهای عاشقانه‌اش گوش دهد، اما معشوق بی‌تفاوت و خاموش است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاطفی عمیق و احساسات پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به آشنایی با ادبیات و اصطلاحات شعری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۱۳۶۶

ایگل که غم عاشق مدهوش نداری
تا چند بنالیم و بما گوش نداری

افسرده دل امشب من از آنم که تو ایشمع
از گرمی می سر خوشی دوش نداری

ایطوطی دل آینه ات چون نبود صاف
فهم سخن از آن لب خاموش نداری

دوش از غم دل سوخت مرا شمع صفت اشک
امشب چه شد ایگریه که آن جوش نداری

چون آدمیان مست نیی ای پری ز عشق
زان باسک او دست در آغوش نداری

هوشی و دلی میطلبد قصه عشقش
اهلی چکنم من که تو خود هوش نداری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.