هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد و رنج عشق و جدایی میگوید و از بیتوجهی دیگران به حالش شکایت میکند. او مرگ را به جان میخرد و آرزو میکند کسی دردش را بفهمد. شاعر به بیفایدگی تلاشهایش در برابر بختِ بد اشاره میکند و از زیبایی معشوق میگوید که آینهاش زنگارِ دل را میزداید. او تأکید میکند که بدون معشوق، حتی آب حیات هم تلخ است و از دیگران میخواهد که مانعِ ابراز احساساتش نشوند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانهای است که درک آنها به بلوغ عاطفی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مرگ و رنجهای عاطفی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۳۷۵
سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی
مرگ بجان میخرم کاش فروشد کسی
بیخ من و کوهکن کوشش بی بخت کند
آدمی از سنگ نیست چند بکوشد کسی
آینه حسن تو زنگ ز دل میبرد
حیف بود کز رخت دیده بپوشد کسی
تلخ بود بی تو می زهر بود گر خورم
آب حیات ای پسر بیتو ننوشد کسی
مانع اهلی مشو گر بخروشد ز غم
دل مخراش از ستم تا نخروشد کسی
مرگ بجان میخرم کاش فروشد کسی
بیخ من و کوهکن کوشش بی بخت کند
آدمی از سنگ نیست چند بکوشد کسی
آینه حسن تو زنگ ز دل میبرد
حیف بود کز رخت دیده بپوشد کسی
تلخ بود بی تو می زهر بود گر خورم
آب حیات ای پسر بیتو ننوشد کسی
مانع اهلی مشو گر بخروشد ز غم
دل مخراش از ستم تا نخروشد کسی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.