هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و محبت سخن می‌گوید، از درد فراق و شوق وصال می‌نالد، و از امید به دیدار معشوق و رهایی از غم می‌سراید. او معشوق را به خورشید تشبیه می‌کند که با وجود مهرورزی به همه، گاه همچون تیغ از سر کین به سویش می‌آید. شاعر آرزو می‌کند که روزی گل وصال را از چمن عشق بچیند و از الطاف معشوق بهره‌مند شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۳۸۵

خورشید صفت با همه کس مهر نمایی
چون تیغ زنی از سر کین سوی من آیی

تا واقف حالم بدهم جان بتو کز شوق
من خویش فراموش کنم چون تو بیایی

باشد که بچینم گلی از چمن وصل
امروز که سرمستی و در عین صفایی

آن آینه رویی تو که از صیقل ابرو
زنگ از دل و گرد غمم از جان بزدایی

من طایر گلزار بهشتم ز غم آزاد
از سنبل کاکل تو مرا دام بلایی

هرگز نفتد بر سر من سایه بختی
عنقا شدی ایطایر اقبال کجایی

اهلی اگر آن بت نظری با تو ندارد
غم نیست مگر غافل از الطاف خدایی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.