هوش مصنوعی: این شعر از سعدی به موضوعات گذرایی زندگی، بی‌ثباتی دنیا و بی‌ارزشی مال و منصب دنیوی می‌پردازد. شاعر با اشاره به تغییرات طبیعت و ناپایداری عمر انسان، مخاطب را به تفکر درباره ارزش‌های واقعی زندگی و دوری از دلبستگی به مادیات دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۳۹

برخیز تا تفرج بستان کنیم و باغ
چون دست می‌دهد نفسی موجب فراغ

کاین سیل متفق بکند روزی این درخت
وین باد مختلف بکشد روزی این چراغ

سبزی دمید و خشک شد و گل شکفت و ریخت
بلبل ضرورتست که نوبت دهد به زاغ

بس مالکان باغ که دوران روزگار
کردست خاکشان گل دیوارهای باغ

فردا شنیده‌ای که بود داغ زر و سیم
خود وقت مرگ می‌نهد این مرده ریگ داغ

بس روزگارها که برآید به کوه و دشت
بعد از من و تو ابر بگرید به باغ و راغ

سعدی به مال و منصب دنیا نظر مکن
میراث بس توانگر و مردار بس کلاغ

گر خاک مرده باز کنی روشنت شود
کاین باد بارنامه نه چیزیست در دماغ

گر بشنوی نصیحت وگر نشنوی، به صدق
گفتیم و بر رسول نباشد به جز بلاغ
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۸
گوهر بعدی:غزل ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.