هوش مصنوعی: این متن شعری است که بیانگر عشق و فداکاری بی‌حد و مرز به معشوق است. شاعر از رنج‌ها و سختی‌هایی که برای عشق متحمل می‌شود سخن می‌گوید و اعلام می‌کند که حاضر است هرگونه بلا و مصیبت را برای رسیدن به معشوق تحمل کند. او همچنین به مفاهیمی مانند رستاخیز، دوزخ و بهشت اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که عشق او فراتر از این مفاهیم است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۴۹

تو پس پرده و ما خون جگر می‌ریزیم
وه که گر پرده برافتد که چه شور انگیزیم

دیگران را غم جان دارد و ما جامه‌دران
که بفرمایی تا از سر جان برخیزیم

مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما
به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم

دل دیوانه سپر کرده و جان بر کف دست
ظاهر آنست که از تیر بلا نگریزیم

باغ فردوس میارای که ما رندان را
سر آن نیست که در دامن حور آویزیم

ور به زندان عقوبت بری از دیدهٔ شوق
ای بسا آب که بر آتش دوزخ ریزیم

رنگ زیبایی و زشتی به حقیقت در غیب
چون تو آمیخته‌ای با تو چه رنگ آمیزیم

سعدیا قوت بازوی عمل هست ولیک
تا به جایی نه که با حکم ازل بستیزیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۸
گوهر بعدی:غزل ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.