۱۳۸ بار خوانده شده

بخش ۲ - در مناجات

بود یارب که از پروانه ی جود
برافروزی دلم را شمع مقصود

ز توفیقم نمایی راه تحقیق
چراغی بخشیم از نور توفیق

دلم پروانه ی جانسوز سازی
به شمع دل، شب من روز سازی

چراغ دل که مرد از ظلمت تن
ز برق عشق بازش ساز روشن

چو شمعم گرمیی از سوختن ده
مرا از سوختن افروختن ده

دل پرسوز من از سوز داغی
برافروزان چو فانوس چراغی

رهان زین ظلمتم از برق آهی
ببخش از بخت سبزم خضر راهی

دل من مخزن اسرار خود کن
چو شمعش روشن از انوار خود کن

رهی بنمایم از شمع معانی
مرا روشن کن اسرار نهانی

به چشم من نما، سرمایه ی غیب
پری رویان معنی های بی عیب

حدیث روشنم عقد گهر کن
چراغ مجلس اهل نظر کن

دلم انور کن از نور نظامی
کمال سعدی ام ده در تمامی

چو حافظ شاهی الهامیم بخش
نوای خسروی چون جامیم بخش

نی کلک مرا گردان شکرریز
چو شمعش ده زبان آتش انگیز

که چون از شمع و از پروانه گوید
رخ مردم چو شمع از گریه شوید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱ - شمع و پروانه
گوهر بعدی:بخش ۳ - مناجات ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.