هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از خداوند سپاسگزاری میکند و به مدح و ستایش او میپردازد. همچنین، شاعر از مشکلات و سختیهای زندگی خود سخن میگوید و از خداوند درخواست کمک و یاری میکند. او از ارزشهای اخلاقی و صبر در برابر مشکلات صحبت میکند و امیدوار است که خداوند به او پاداش دهد.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عمیق مذهبی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مشکلات زندگی و صبر در برابر سختیها نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۷ - در ستایش
گرین خیال محقق شود به بیداری
که روی عزم همایون ازین طرف داری
خدای را که تواند گزارد شکر و سپاس
یکی منم که به مدحش کنم شکرباری
ندید دشمن بیطالع آنچه از حق خواست
که یار با سر لطف آمدست و دلداری
تو یاد هر که کنی در جهان بزرگ شود
مگر که دیگرش از یاد خویش بگذاری
وگر مرا هنری نیست یا خطایی هست
تو آن مکارم اخلاق خویش یاد آری
جماعتی شعرای دروغ شیرین را
اگر به روز قیامت بود گرفتاری
مرا که شکر و ثنای تو گفتهام همه عمر
مگر خدای نگیرد به راست گفتاری
تو روی دختر دلبند طبع من بگشای
که خانگیش برآوردهام نه بازاری
چو همسریش نبینم به ناقصی ندهم
خلیفهزاده تحمل چرا کند خواری؟
به هر درم سر همت فرو نمیآید
ببستهام در دکان ز بیخریداری
من آبروی نخواهم ز بهر نان دادن
که پیش طایفهای مرگ به که بیماری
خدای در دو جهانت جزای خیر دهاد
که هر چه داد به اضعاف آن سزاواری
تو را که همت و اقبال و فر و بخت اینست
به هر چه سعی کنی دولتت دهد یاری
که روی عزم همایون ازین طرف داری
خدای را که تواند گزارد شکر و سپاس
یکی منم که به مدحش کنم شکرباری
ندید دشمن بیطالع آنچه از حق خواست
که یار با سر لطف آمدست و دلداری
تو یاد هر که کنی در جهان بزرگ شود
مگر که دیگرش از یاد خویش بگذاری
وگر مرا هنری نیست یا خطایی هست
تو آن مکارم اخلاق خویش یاد آری
جماعتی شعرای دروغ شیرین را
اگر به روز قیامت بود گرفتاری
مرا که شکر و ثنای تو گفتهام همه عمر
مگر خدای نگیرد به راست گفتاری
تو روی دختر دلبند طبع من بگشای
که خانگیش برآوردهام نه بازاری
چو همسریش نبینم به ناقصی ندهم
خلیفهزاده تحمل چرا کند خواری؟
به هر درم سر همت فرو نمیآید
ببستهام در دکان ز بیخریداری
من آبروی نخواهم ز بهر نان دادن
که پیش طایفهای مرگ به که بیماری
خدای در دو جهانت جزای خیر دهاد
که هر چه داد به اضعاف آن سزاواری
تو را که همت و اقبال و فر و بخت اینست
به هر چه سعی کنی دولتت دهد یاری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۵۶ - در پند و ستایش
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۵۸ - در ستایش ابوبکر بن سعد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.