هوش مصنوعی: شاعر در این متن از سختی‌ها و تنگناهای زندگی خود می‌گوید و از سفرهایش برای رهایی از این مشکلات سخن می‌راند. او از عبور از موانع سخت و دشواری‌ها مانند سد سکندر و یأجوج و مأجوج یاد می‌کند. در نهایت، شاعر به آرامش و آسایش می‌رسد و از تغییرات مثبت در دوران حکومت سلطان عادل، اتابک ابوبکر بن سعد زنگی، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و تاریخی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و اشارات تاریخی و اساطیری نیاز به دانش پیش‌زمینه دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

قصیدهٔ شمارهٔ ۵۸ - در ستایش ابوبکر بن سعد

وجودم به تنگ آمد از جور تنگی
شدم در سفر روزگاری درنگی

جهان زیر پی چون سکندر بریدم
چو یأجوج بگذشتم از سد سنگی

برون جستم از تنگ ترکان چو دیدم
جهان درهم افتاده چون موی زنگی

چو بازآمدم کشور آسوده دیدم
ز گرگان به در رفته آن تیز چنگی

خط ماهرویان چو مشک تتاری
سر زلف خوبان چو درع فرنگی

به نام ایزد آباد و پر ناز و نعمت
پلنگان رها کرده خوی پلنگی

درون مردمی چون ملک نیک محضر
برون، لشکری چون هژبران جنگی

چنان بود در عهد اول که دیدی
جهانی پرآشوب و تشویش و تنگی

چنان بود در عهد اول که دیدی
جهانی پرآشوب و تشویش و تنگی

چنین شد در ایام سلطان عادل
اتابک ابوبکربن سعد زنگی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۵۷ - در ستایش
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۵۹ - در ستایش امیر انکیانو
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۶/۱۶ ۱۴:۴۲

شعر زیبایی است