هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق، شوق و طرب، و درد هجران می‌گوید. او از طبیعت، مهتاب، و بزم طرب یاد می‌کند، اما در نهایت، درد فراق و تمنای وصال را بیان می‌دارد. استفاده از نمادهایی مانند باده، ساز، و ناله جگر، عمق احساسات شاعر را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌های غیرمستقیم به شراب و مستی وجود دارد که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد.

شمارهٔ ۹

در هجر طرب بیش کند تاب و تبم را
مهتاب، کف مار سیاه ست شبم را

آوخ که چمن جستم و گردون عوض گل
در دامن من ریخته پای طلبم را

ساز و قدح و نغمه و صهبا همه آتش
یابی ز سمندر ره بزم طربم را

در دل ز تمنای قدمبوس تو شوری ست
شوقت چه نمک داده مذاق ادبم را

از لذت بیداد تو فارغ نتوان زیست
دریاب عیار گله بی سببم را

ترسم که دهد ناله جگر را به دریدن
قطع نظر از جیب، بدوزید لبم را

از ناله به نبضم بنه ای دوست سرانگشت
مانند نی اندر ستخوان جوی تبم را

ساقی به نمی کز قدح باده چکانی
بر خلد بخندان لب کوثر طلبم را

در من هوس باده طبیعی ست که غالب
پیمانه به جمشید رساند نسبم را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.