هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، درد عشق، فداکاری، و بیخودی در راه معشوق را بیان میکند. شاعر از رنجهای عشق، از دست دادن خود در راه معشوق، و گرمی عشق سخن میگوید و با تصاویری مانند شمع، تیغ، و خارها، احساسات عمیق خود را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با استعارههای پیچیده، برای درک بهتر به بلوغ فکری و تجربهی ادبی نیاز دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در درک کامل این مضامین دچار مشکل شوند.
شمارهٔ ۱۰
سوز عشق تو پس از مرگ عیانست مرا
رشته شمع مزار از رگ جانست مرا
می نگنجم ز طرب در شکن خلوت خویش
حلقه بزم که چشم نگرانست مرا
هر خراشی که ز رشک تنم افتد بر دل
در سپاس دم تیغ تو زبان است مرا
دل خود از تست و هم از ذوق خریداری تست
این همه بحث که در سود و زیانست مرا
جویی از باده و جویی ز عسل دارد خلد
لب لعل تو هم اینست و هم آنست مرا
چون پریزاد که در شیشه فرودش آرند
روی خوبت به دل از دیده نهانست مرا
به تگ و تاز من افزود گسستن یک دست
در رهت رشته امید عنانست مرا
بیخودی کرده سبکدوش ، فراغی دارم
کوه اندوه رگ خواب گرانست مرا
خارها از اثر گرمی رفتارم سوخت
منتی بر قدم راهروانست مرا
رهرو تفته در رفته به آبم غالب
توشه ای بر لب جو مانده نشانست مرا
رشته شمع مزار از رگ جانست مرا
می نگنجم ز طرب در شکن خلوت خویش
حلقه بزم که چشم نگرانست مرا
هر خراشی که ز رشک تنم افتد بر دل
در سپاس دم تیغ تو زبان است مرا
دل خود از تست و هم از ذوق خریداری تست
این همه بحث که در سود و زیانست مرا
جویی از باده و جویی ز عسل دارد خلد
لب لعل تو هم اینست و هم آنست مرا
چون پریزاد که در شیشه فرودش آرند
روی خوبت به دل از دیده نهانست مرا
به تگ و تاز من افزود گسستن یک دست
در رهت رشته امید عنانست مرا
بیخودی کرده سبکدوش ، فراغی دارم
کوه اندوه رگ خواب گرانست مرا
خارها از اثر گرمی رفتارم سوخت
منتی بر قدم راهروانست مرا
رهرو تفته در رفته به آبم غالب
توشه ای بر لب جو مانده نشانست مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.