هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و ناامیدی خود سخن می‌گوید و تنها راه تسکین را در نوشیدن شراب می‌داند. او از ناکامی‌ها و تلخی‌های زندگی می‌نالد و احساس می‌کند که حتی طبیعت نیز با او همدردی نمی‌کند. شاعر به عشق و دوستی اشاره می‌کند اما به نظر می‌رسد که از آن‌ها نیز ناامید شده است. در پایان، او با اشاره به حافظ، بر جاودانگی خود در جهان تاکید می‌کند.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند ناامیدی، غم، و استفاده از شراب به عنوان تسکین‌دهنده است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها مناسب نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیم عاشقانه و فلسفی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۱

جز دفع غم ز باده نبوده ست کام ما
گویی چراغ روز سیاه ست جام ما

در خلوتش گذرد نبود باد را مگر
صرصر به خاک راه رساند پیام ما

ای باد صبح! عطری از آن پیرهن بیار
تسکین ز بوی گل نپذیرد مشام ما

هر بار دانه بهر هما افگنیم و مور
آید به دام و دانه رباید ز دام ما

گفتی، چو حال دل شنود مهربان شود
مشکل که پیش دوست توان برد نام ما

از ما به ما پیام و هم از ما به ما سلام
رنج دلی مباد پیام و سلام ما

مقصود ما ز دهر هر آیینه نیستی ست
یا رب که هیچ دوست مبادا به کام ما

غالب به قول حضرت حافظ ز فیض عشق
«ثبت است بر جریده عالم دوام ما»
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.