هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی بیان می‌شود که از فراق و درد عشق می‌نالد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، احساسات خود را نسبت به معشوق و درد دوری از او بیان می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند وحدت وجود، حق و باطل، و رنج‌های عشق در این شعر به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۷۳

لذت عشقم ز فیض بینوایی حاصلست
آنچنان تنگست دست من که پنداری دلست

هم به قدر جوشش دریا تنومندست موج
تیغ سیراب از روانی های خون بسملست

وای لب گر دل ز تاب تشنگی نگدازدم
میگساران مست و من مخمور و ساقی غافلست

در خم بند تغافل نالم از بیداد عمر
پرده ساز فغانم پشت چشم قاتلست

بس که ضبط مشق غم فرسود اعضای مرا
راز دل از همنشینانم نهفتن مشکلست

شهری دل نیست گر حسرت مر اینجا از چه رو
چشم اهل دل زبان دان نگاه سائلست

با همه نزدیکی از وی کام دل نتوان گرفت
تشنه ما بر کنار آب جو پا در گلست

در نورد گفتگو از آگهی وامانده ایم
پیچ و تاب ره نشان دوری سر منزلست

عقل در اثبات وحدت خیره می گردد چرا
هر چه جز هستی ست هیچ و هر چه جز حق باطلست؟

ما همان عین خودیم اما خود از وهم دویی
در میان و غالب ما و غالب حائلست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.