۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۱

در بند تو چشم از دو جهان دوخته ای هست
هشدار که شهباز تو آموخته ای هست

افغان مرا بیهشی ساخته ای نیست
در زمزمه ای بوی جگر سوخته ای هست

در دیده ز رخ پرده برانداخته ای نیست
در سینه دو صد عربده اندوخته ای هست

زانسوی به میدان وفا تاخته ای نیست
زین سو هوس جانسپری توخته ای هست

در راه ثوابش قد افراخته ای نیست
در بزم عتابش رخ افروخته ای هست

در تاب مرو غالب اگر بیهده گردد
در کوی تو گویی سگ پاسوخته ای هست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.