هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر عشق و دلدادگی شاعر به معشوق است. او از دلبستگی شدید خود می‌گوید و اشاره می‌کند که معشوقش او را به فراموشی دنیا واداشته است. شاعر از رنج‌های عشق و فداکاری‌های خود سخن می‌گوید و در عین حال، به وفاداری و عشق بی‌پایان خود تأکید دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است نیاز به تجربه و بلوغ عاطفی بیشتری داشته باشد.

شمارهٔ ۸۱

در بند تو چشم از دو جهان دوخته ای هست
هشدار که شهباز تو آموخته ای هست

افغان مرا بیهشی ساخته ای نیست
در زمزمه ای بوی جگر سوخته ای هست

در دیده ز رخ پرده برانداخته ای نیست
در سینه دو صد عربده اندوخته ای هست

زانسوی به میدان وفا تاخته ای نیست
زین سو هوس جانسپری توخته ای هست

در راه ثوابش قد افراخته ای نیست
در بزم عتابش رخ افروخته ای هست

در تاب مرو غالب اگر بیهده گردد
در کوی تو گویی سگ پاسوخته ای هست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.