هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، رنج، ایمان، و ناامیدی می‌پردازد. شاعر از ناملایمات زندگی، ناعادلانه بودن جهان، و دورویی انسان‌ها شکایت می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند اخلاص، ایمان، و رابطه با خدا دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و انتقاد از جامعه نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۱

گل را به جرم عربده رنگ و بو گرفت
راه سخن به عاشق آزرم جو گرفت

لطف خدای ذوق نشاطش نمی دهد
کافر دلی که با ستم دوست خو گرفت

چون اصل کار در نظر همنشین نبود
بیچاره خرده بر روش جستجو گرفت

در خلوتی گشود خیالم ره دعا
کز تنگی بساط نفس در گلو گرفت

شرمنده نوازش گردون نمانده ام
گر چاک دوخت، جامه به مزد رفو گرفت

با خویشتن چه مایه نظرباز بوده است؟
کز من دل مرا به هزار آرزو گرفت

گفتم خود از مشاهده بخشایش آورد
خوش باد حال دوست که حالم نکو گرفت

از یک سبوست باده و قسمت جدا جداست
جمشید جام برد و قلندر کدو گرفت

فرمانروا نگشت مسلمان به هیچ عصر
گر رفت مغ ز میکده، ترسا فرو گرفت

ایمان اگر به خوف و رجا کردم استوار
اخلاص در نمود وفایم دورو گرفت

هر فتنه در نشاط و سماع آورد مرا
گویی فلک به عربده هنجار او گرفت

رضوان چو شهد و شیر به غالب حواله کرد
بیچاره باز داد و می مشکبو گرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.