هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعاتی مانند عشق، دوستی، دشمنی، رهزنی، ایمان، و مینوشی پرداخته است. شاعر از تجربیات شخصی و دیدگاههای خود دربارهی زندگی و روابط انسانی سخن میگوید.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و اشارههایی به شراب و مینوشی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۲۷
نقابدار که آیین رهزنی دارد
جمال یوسفی و فر بهمنی دارد
وفای غیر گرش دلنشین شده ست چه غم
خوشم ز دوست که با دوست دشمنی دارد
چه ذوق رهروی آن را که خارخاری نیست
مرو به کعبه اگر راه ایمنی دارد
به دلفریبی من گرم بحث و سود منست
نگاه تو به زبان تو همفنی دارد
به باده گر بودم میل شاعرم نه فقیه
سخن چه ننگ ز آلوده دامنی دارد
خوشم به بزم ز اکرام خویش و زین غافل
که می نمانده و ساقی فروتنی دارد
نباشدش سخنی کش توان به کاغذ برد
برو که خواجه گهرهای معدنی دارد
بیاورید، گر اینجا بود زباندانی
غریب شهر سخن های گفتنی دارد
مبارکست رفیق ار چنین بود غالب
«ضیای نیر» ما چشم روشنی دارد
جمال یوسفی و فر بهمنی دارد
وفای غیر گرش دلنشین شده ست چه غم
خوشم ز دوست که با دوست دشمنی دارد
چه ذوق رهروی آن را که خارخاری نیست
مرو به کعبه اگر راه ایمنی دارد
به دلفریبی من گرم بحث و سود منست
نگاه تو به زبان تو همفنی دارد
به باده گر بودم میل شاعرم نه فقیه
سخن چه ننگ ز آلوده دامنی دارد
خوشم به بزم ز اکرام خویش و زین غافل
که می نمانده و ساقی فروتنی دارد
نباشدش سخنی کش توان به کاغذ برد
برو که خواجه گهرهای معدنی دارد
بیاورید، گر اینجا بود زباندانی
غریب شهر سخن های گفتنی دارد
مبارکست رفیق ار چنین بود غالب
«ضیای نیر» ما چشم روشنی دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.