هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و وصال اوست. شاعر از عشق، رنج‌های عاشقی، و امید به وصال سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند فریب، صبر، و رازهای دل یاد می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند حور و کوثر دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۲۹

ذوقش به وصل گر چه زبانم ز کار برد
لب در هجوم بوسه ز پایش نگار برد

تا خود به پرده ره ندهد کامجوی را
در پرده رخ نمود و دل از پرده دار برد

گفتند حور و کوثر و دادند ذوق کار
منع ست نام شاهد و می آشکار برد

نعش مرا بسوز کم از برهمن نیم
ننگ نسوختن نتوان در مزار برد

گل چهره برفروخت بدان سان که بارها
پروانه را هوس به سر شاخسار برد

دادم به بوسه جان و خوشم کان بهانه جوی
نرخش دو چند کرد و شگرفی به کار برد

می داد و بذله جست مگر ابر و قلزمیم
کاورد قطره و گهر شاهوار برد

تا فتنه راز گردش چشم سیاه گفت
کینی که داشتم به دل از روزگار برد

پیشم از آن بپرس که پرسی و اهل کوی
گویند خسته زحمت خود زین دیار برد

نازم فریب صلح که غالب ز کوی تو
ناکام رفت و خاطر امیدوار برد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.