هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر درباره عشق، رنج‌های عاشقی، ناامیدی و دشواری‌های روزگار می‌پردازد. شاعر از عشق حبیب، رقابت، حرص جاه‌طلبی، و تفاوت‌های ظریف در زندگی سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند امید، خشم، و تحولات درونی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و انتقاد اجتماعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۵۲

شوخی چشم حبیب فتنه ایام شد
قسمت بخت رقیب گردش صد جام شد

تا تو به عزم حرم ناقه فگندی به راه
کعبه ز فرش سیاه مردمک احرام شد

پیچ و خم دستگاه کرد فزون حرص جاه
ریشه چو آمد برون دانه ما دام شد

هست تفاوت بسی هم ز رطب تا نبیذ
لذت دیگر دهد بوسه چو دشنام شد

ای که ترا خواستم لب ز مکیدن فگار
خود لبم اندر طلب خسته ابرام شد

گر همه مهری برو ور همه خشمی بخسب
صبح امید مرا روز سیه شام شد

ساده دلم در امید خشم تو گیرم به مهر
بوسه شود در لبم هر چه ز پیغام شد

همچو خسی کش شرر چهره گشایی کند
صورت آغاز ما معنی انجام شد

دیگرم از روزگار شکوه چه در خور بود
ناله شررتاب شد اشک جگرفام شد

ای شده غالب ستای دشمنی بخت بین
خود صفت دشمنست آنچه مرا نام شد
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.