هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از غالباً به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق، درد هجران و وابستگی عمیق عاطفی می‌پردازد. شاعر از ناز معشوق، فراق، و عشق بی‌پایان خود سخن می‌گوید و گاهی به مضامین عرفانی مانند تسلیم در برابر خداوند نیز اشاره می‌کند. همچنین، ابیاتی مانند «بنده‌ای را که به فرمان خدا راه رود» نشان‌دهنده‌ی جنبه‌های اخلاقی و دینی هستند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق و گاه انتزاعی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی اشارات عرفانی و فلسفی ممکن است برای سنین پایین نامفهوم یا کم‌جذاب باشد.

شمارهٔ ۱۵۹

گر چنین ناز تو آماده یغما ماند
به سکندر نرسد هر چه ز دارا ماند

دل و دینی به بهای تو فرستم حاشا
وام گیر آنچه ز بیعانه سودا ماند

هم به سودای تو خورشیدپرستم آری
دل ز مجنون برد آهو که به لیلا ماند

با وجود تو دم از جلوه گری نتوان زد
در گلستان تو طاووس به عنقا ماند

شکوه دوست ز دشمن نتوانم پوشید
گر غم هجر چنین حوصله فرسا ماند

ساز آوازه بدنامی رهزن شدنست
آه از آن خسته که از پویه به ره واماند

بنده ای را که به فرمان خدا راه رود
نگذارند که در بند زلیخا ماند

مه به باغ از افق سرو شبی کرد طلوع
سرو گفتند بدان ماه سراپا ماند

بعد صد شکوه به یک عذر تسلی نشوم
کاین چنین مهر ز سردی به مدارا ماند

در بغل دشنه نهان ساخته غالب امروز
مگذارید که ماتم زده تنها ماند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.