هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مفاهیمی مانند شهادت، عشق الهی، رندی، غرور، و انتظار ظهور سخن می‌گوید. شاعر از تجربه‌های روحانی و عرفانی خود می‌گوید و به مفاهیمی مانند بخشش، غرور، و انتظار برای ظهور اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند «شهادت»، «غرور»، و «ظهور» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۷۴

دانست کز شهادتم امید حور بود
برگشتنم ز دین دم بسمل ضرور بود

رفت آن که ما ز حسن مدارا طمع کنیم
سررشته در کف «ارنی گوی » طور بود

محرم مسنج رند «انا الحق » سرای را
معشوقه خودنمای و نگهبان غیور بود

سالک نگفته ایم که منزل شناس نیست
بی جاده ماند راه از آن رو که دور بود

نازم به امتیاز که بگذشتن از گناه
با دیگران ز عفو و به ما از غرور بود

ای آن که از غرور به هیچم نمی خری
زان پایه بازگوی که پیش از ظهور بود

درد دلم به حشر ز شدت نهفته ماند
خون باد ناله ای که هم آهنگ صور بود

دل از تو بود و تو پی الزام ما ز ما
بردی نخست آنچه ز جنس شعور بود

قطع پیام کردی و دانستم آشتی ست
دلاله خوبروی و دلم ناصبور بود

دادی صلای جلوه و غالب کناره کرد
کو بخش آن گدا که ز غوغا نفور بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.