هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردآلود شاعر است که از عشق، هجران، جفا و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را نسبت به معشوق و زندگی بیان می‌کند. او از درد دوری، بی‌وفایی و ناامیدی می‌نالد و گاهی حتی به مرگ و کشته شدن به دست معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و گاهی اوقات ناامیدی و اشاره به مرگ است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر مناسب نباشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد.

شمارهٔ ۲۸۴

جنون مستم به فصل نوبهارم می توان کشتن
صراحی بر کف و گل در کنارم می توان کشتن

گرفتم کی به شرع ناز زارم می توان کشتن
به فتوای دل امیدوارم می توان کشتن

به جرم این که در مستی بیابان برده ام عمری
به کوی میفروشان در خمارم می توان کشتن

به هجران زیستن کفرست خونم را دیت نبود
چراغ صبحگاهم آشکارم می توان کشتن

تغافل های یارم زنده دارد ور نه در بزمش
به جرم گریه بی اختیارم می توان کشتن

جفا بر چون منی کم کن که گر کشتن هوس باشد
به ذوق مژده بوس و کنارم می توان کشتن

بیا بر خاک من گر خود گل افشانی روا نبود
به باد دامنی شمع مزارم می توان کشتن

منت معذور دارم لیکن ای نامهربان آخر
بدین جان و دل امیدوارم می توان کشتن

به خون من اگر ننگست دست و خنجر آلودن
نوید وعده ای کز انتظارم می توان کشتن

خدایا از عزیزان منت شیون که برتابد؟
جدا از خانمان دور از دیارم می توان کشتن

پس از مردن اگر بهر من آسایش گمان داری
سرت گرد به تصدیع خمارم می توان کشتن

گرفتم یار باشد بی نیاز از کشتنم غالب
به درد بی نیازی های یارم می توان کشتن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.