هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از حالات درونی خود، از جمله عشق، جنون، رنج و امید سخن می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که دردها و رنج‌هایش را تسکین دهد و به او فرصت بیان احساساتش را بدهد. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند وحدت، بخشش الهی و عیش جاودانه اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از واژه‌ها و عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۹۰

ای ز ساز زنجیرم در جنون نواگر کن
بند گر بدین ذوق ست پاره ای گرانتر کن

فیض عیش نوروزی جاودانه خوش باشد
روز من ز تاریکی با شبم برابر کن

زانچه دل ز هم پاشد، لب چه طرف بربندد
یا مجال گفتن ده یا نه گفته باور کن

در رسایی سعیم عقده ها پیاپی زن
در روانی کارم فتنه ها شناور کن

ای که از تو می آید خس شررفشان کردن
زخم را ز خونابش بخیه ها پر آذر کن

خوی سرکشم دادی عجز رشک نپسندم
سینه من از گرمی تابه سمندر کن

«کن » به پارسی گفتی ساز مدعا کردم
هم به خویش در تازی گفته را مکرر کن

زین درونه کاویها گوهرم به کف نامد
خدمتی معین شد اجرتی مقرر کن

از درون روانم را در سپاس خویش آور
وز برون زبانم را شکوه سنج اختر کن

بخشش خداوندی گر فراخور ظرف ست
هم به هوش بیشی ده هم به می توانگر کن

بهر خویشتن غالب هستیی تراشیده ست
قهرمان وحدت را در میانه داور کن
وزن: فاعلات مفعولن فاعلات مفعولن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.