۲۵۹ بار خوانده شده

بخش ۳۸ - شعر گفتن ورقه

ایا پر هنر راد و دانا طبیب
یکی چاره کن بر فراق حبیب

که از هجر آن سرو سیمین صنم
گدازنده ام هم چو زرین قضیب

نصیب بتم خوبی و چابکیست
چرا مرمرا محنت آمد نصیب؟

کرا عشق و هجران بهم یار گشت
شود جانش با مرگ بی شک قریب

منم بستهٔ عشق، رحمت کنید
برین خستهٔ مستمند غریب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۷ - بازگشتن ورقه از شام
گوهر بعدی:بخش ۳۹ - چو گفت این، بگفتش که ای رادمرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.