۱۷۷ بار خوانده شده

بخش ۷۴ - سؤال کردن برهمن

دگر گفت کی پهلو دلپذیر
به سالی جوان و به اندیشه پیر

سواری شنیدم که چون برنشست
شد از دست وافتاد بر سر نشست

سخن گوید او هیچ تو نشنوی
بگوید همین تازی وپهلوی

به میدان چو خورشید چون دم زند
همه گوهر افشاند از لب زند

زبانش به پیری نگوید سخن
مراین داستان را توپاسخ بکن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۳ - جواب دادن فرامرز
گوهر بعدی:بخش ۷۵ - جواب دادن فرامرز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.