۲۲۶ بار خوانده شده

بخش ۱۱ - نامه نوشتن کوش به سوی مانوش

به مانوش پس نامه فرمود کی
نبیسنده برداشت باریک نی

سرنامه از شاه گردان و کین
سر تازیان شاه ایران زمین

نیا، خسرو گرد گیتی گشای
نداردْش کوه گران پیش پای

به نزدیک مانوش سالار روم
سر مرزبانان آن مرز و بوم

سپاس از خداوند کیوان و هور
که او داد فیروزی و فرّ و زور

بدان تا بدان را ز بن برکنیم
تن بت پرستان به خاک افگنیم

بتان را همه زیر پای آوریم
ره پاک یزدان بجای آوریم

چو کار سیاهان سرآمد کنون
ز نوبی و زنگی براندیم خون

جهان از بداندیش خود بستدیم
همان تازیان را بهم برزدیم

همانا چنان است از اختر پدید
که از رومیان کینه باید کشید

کنون آگهت کردم از کار خویش
تو را بد رسد گر نیایی به پیش

چو در نامه کوتاه شد داوری
بر آن نامه خسرو زد انگشتری

فرستاده ای مهربان برگزید
که دانست گفتار رومی شنید

نوند شتابان به هامون و کوه
برفت و نیامد ز رفتن ستوه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۰ - نیرنگ کوش با رومیان
گوهر بعدی:بخش ۱۲ - رسیدن نامه ی کوش به مانوش و فرستادن نامه به سوی کوش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.