هوش مصنوعی:
در این متن، گروهی از مردم به دلیل ترس از دشمنانشان در کوهها و دشتها پناه میگیرند و زندگی سختی را میگذرانند. پس از ششصد سال، نونک میمیرد و پسرش مهارو نیز پیش از او فوت کرده است. همسر نونک پس از مرگ او فرزندی به دنیا میآورد که نامش را آتبین میگذارند. آتبین به عنوان جانشین معرفی میشود و مردم او را به عنوان شاه میپذیرند. پیشبینی میشود که از نسل آتبین، پادشاهی ظهور خواهد کرد که جهان را از شر دیوها و جادوگران پاک خواهد کرد و انتقام را از ضحاک خواهد گرفت.
رده سنی:
12+
این متن دارای مضامین حماسی و اسطورهای است که ممکن است برای کودکان کمسن پیچیده باشد. همچنین، موضوعاتی مانند مرگ و مبارزه با شروران ممکن است برای مخاطبان زیر 12 سال نامناسب باشد.
بخش ۳۶ - آوارگی جمشیدیان و زاده شدن آتبین
ز بیم بداندیش کوش، آن گروه
گریزان همه ساله در دشت و کوه
گهی چون پلنگان به کُه در دوان
گهی چون نهنگان به دریا روان
بدین رنج و سختی همی زیستند
زمان تا زمان زار بگریستند
چو بگذشت ششصد بدین سالیان
برون رفت نونک به مرگ از میان
مر او را پسر پیش از او مرده بود
از او تخت، گردون تهی کرده بود
مهارو بُدی نام فرزند او
بر او شادمان خویش و پیوند او
زنش کودک آورد چون او بمرد
همان گه مر او را به دایه سپرد
چو نونک بدید، آتبین کرد نام
زن و مرد گشته بدو شادکام
چو جان گرامی همی داشتش
یکی روز بی کام نگذاشتش
ندانست کس کآن نه فرزند اوست
نبیره ست اگر خویش و پیوند اوست
چو نالنده شد، مردمان را بخواند
بسی ز آتبین داستانها براند
که بر من سرآید همی سال و ماه
شما را کنون آتبین است شاه
پرستش کنید آتبین را چنان
که کردید ما را به چیز و به جان
که از پشت او باشد آن شهریار
که از مارپیکر برآرد دمار
کند گیتی از دیو و جادو تهی
نهد بر سر خویش تاج شهی
جهان را بیاراید از داد و دین
بخواهد ز ضحّاک ناباک کین
سپاه آتبین را پرستش نمود
همی بود در بیشه زآن سو که بود
گریزان همه ساله در دشت و کوه
گهی چون پلنگان به کُه در دوان
گهی چون نهنگان به دریا روان
بدین رنج و سختی همی زیستند
زمان تا زمان زار بگریستند
چو بگذشت ششصد بدین سالیان
برون رفت نونک به مرگ از میان
مر او را پسر پیش از او مرده بود
از او تخت، گردون تهی کرده بود
مهارو بُدی نام فرزند او
بر او شادمان خویش و پیوند او
زنش کودک آورد چون او بمرد
همان گه مر او را به دایه سپرد
چو نونک بدید، آتبین کرد نام
زن و مرد گشته بدو شادکام
چو جان گرامی همی داشتش
یکی روز بی کام نگذاشتش
ندانست کس کآن نه فرزند اوست
نبیره ست اگر خویش و پیوند اوست
چو نالنده شد، مردمان را بخواند
بسی ز آتبین داستانها براند
که بر من سرآید همی سال و ماه
شما را کنون آتبین است شاه
پرستش کنید آتبین را چنان
که کردید ما را به چیز و به جان
که از پشت او باشد آن شهریار
که از مارپیکر برآرد دمار
کند گیتی از دیو و جادو تهی
نهد بر سر خویش تاج شهی
جهان را بیاراید از داد و دین
بخواهد ز ضحّاک ناباک کین
سپاه آتبین را پرستش نمود
همی بود در بیشه زآن سو که بود
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۳۵ - آغاز سرگذشت کوش پیل دندان
گوهر بعدی:بخش ۳۷ - زاده شدن کوش پیل دندان یا کوش پیلگون
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.