هوش مصنوعی: لشکر چین به شاه گزارش می‌دهد که دیوی از دوزخ ظهور کرده و سروران را کشته است. توصیفی هولناک از ظاهر دیو ارائه می‌شود که باعث ترس همگان شده است. شاه چین از شنیدن این خبر به شدت ناراحت می‌شود و به نشانه‌ی عزا، تاج از سر برمی‌دارد و بر خاک می‌نشیند. او یک هفته به سوگواری می‌پردازد و تمام شهر در غم فرورفته است. در ادامه، توصیفی از فضای غمگین و تغییرات طبیعت در اثر این واقعه ارائه می‌شود. شاه چین از درد از دست دادن پسرش (نیواسب) رنج می‌برد و این درد را با درد جگر مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و تراژیک است و توصیف‌های هولناک از دیو و صحنه‌های سوگواری ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال نامناسب باشد. همچنین، درک کامل مفاهیم ادبی و تاریخی متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

بخش ۴۹ - سوگ نیواسب در چین

وز آن روی لشکر چو آمد به چین
یکایک نهادند سر بر زمین

که شاها ز دوزخ یکی دیو رست
بیامد همه سروران را بکشت

هر آن کس که از ما مر او را بدید
دلش بی گمان ز تن برپرید

که رویش یکی هول بُد جانگزای
ز بیمش همی سست شد دست و پای

نه شمشیر برّان بر او کرد کار
نه تیر و نه زوبین زهرآبدار

ز گفتارشان شاه چین شد دژم
برآمد همه شهر و برزن بهم

خروش آمد از کوی، وز بارگاه
به درگاه شاه آمد از چین سپاه

بپرسیدشان خسرو سرکشان
که این دیو دوزخ چه دارد نشان؟

چنین گفت گوینده را دیو زوش
همانا که از پیل بستد دو گوش

بگسترد بر روی پهن و دراز
لبانش هیون داد و دندان گراز

دو دندان پیشین چو دندان پیل
رخان تیره و دیدگان همچو نیل

بدو تاخت نیواسب مانند کوه
ندیدندش دیگر به پیش گروه

از ایشان چو بشنید سالار چین
ز تخت اندر آمد نگون بر زمین

به بر جامه ی خسروی چاک زد
ز سر تاج بگرفت و بر خاک زد

بگسترد خاکستر و بر نشست
همی زد ز دردش به سر بر دو دست

غریوان و زاری کنان روز و شب
همی بود یک هفته بسته دو لب

خروش زنان شبستان شاه
جهان کرد گریان ز ماهی به ماه

به فندق گل سرخ کرده فگار
ز شنگرف بر عاج کرده نگار

فگنده همه شاخ سنبل ز پای
گرفته همه مشک تبّت سرای

ز نرگس رسیده صدف را ستم
ز مرجان کشیده به لؤلؤ بقم

کشیده در ایوان و درگاه شاه
پرستنده طوقی ز قیر سیاه

به دنبال و گیسو کدام اسب بود؟
که سوگ سرافراز نیواسب بود

خیالی شد از درد او شاه چین
نیاسود و ننهاد سر بر زمین

همانا چنین است درد جگر
جگر کرد دانند، نام پسر

همی درد بر دل گذارد همی
جهان رنجها را سر آرد همی

مگر درد فرزند هرک آزمود
خنک آن که فرزندش از بُن نبود
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۸ - فتح کردن کوش پیل دندان بر لشکر چینیان
گوهر بعدی:بخش ۵۰ - کین نیواسب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.