۲۱۶ بار خوانده شده

بخش ۵۸ - اندیشه ی شاه چین درباره ی فرزند دیو چهره اش

ز هر گونه گفتار، گوینده گفت
شه چین از اندیشه ی این نخفت

روانش همیشه در اندیشه بود
از آن بچّه کافگنده در بیشه بود

دلش ز آن، نشان داد هرگه درست
ورا راز گردون همی بازجست

که این دیو چهره ز پشت من است
که گفتم نژادش ز آهرمن است

جز آن نیست کافگندمش زار و خوار
در آن بیشه در پیش مردارخوار

چو بردادِ یزدان نکردم پسند
هم از وی رسانید بر من گزند

همه شب همی بود پیچان چو مار
گه اندر شگفتی گه اندر شمار

که چند است کآن کودک آمد پدید؟
که این روز زین سان کمر برکشید

چهل سال، سالش نباشد فزون
یکی بود همچو[ن] کُه بیستون
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۷ - جنگ تن به تن شاه چین با کوش پیل دندان
گوهر بعدی:بخش ۵۹ - رای زدن شاه چین با بزرگان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.