هوش مصنوعی: پس از آنکه ماچین ویران شد، فردی نامه‌ای به شاه طیهور نوشت و از او درخواست کرد تا به سپاه چین که در نزدیکی دریا مستقر شده‌اند، شبیخون بزند. در نامه اشاره شده که اگر این کار انجام شود، کشور چین به دست آنان خواهد افتاد. شاه طیهور پس از خواندن نامه، دستور داد تا زورقی آماده شود و پیام‌رسان به سرعت به سوی چین حرکت کرد. پیام‌رسان به سرعت به شاه چین رسید و نامه را به او تحویل داد. شاه چین پس از خواندن نامه، دستور را به حضور پذیرفت و از او استقبال کرد.
رده سنی: 12+ متن دارای محتوای حماسی و رزمی است که ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، برخی مفاهیم مانند جنگ و شبیخون نیاز به درک نسبی از روابط سیاسی و نظامی دارد که برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

بخش ۱۱۴ - نامه کردن بهک به طیهور و آتبین

چو دید آن که کردند ماچین تباه
یکی نامه کرد او به طیهور شاه

سوی آتبین نامه ای کرد باز
که ای شهریاران گردنفراز

شما سر نهادید یکسر به بزم
چو مردان ندارید آهنگ رزم

سه ماه است کز چین برفته ست کوش
ببرده سواران پولادپوش

سپاهی پراگنده بی برگ و بار
فرستاده نزدیک دریا کنار

شما گر برایشان شبیخون کنید
همه آب دریا پر از خون کنید

که من لشکر خویش را گفته ام
ز هرکس من این راز بنهفته ام

که چون لشکر آید ز دریا برون
ممانید دیر و مرانید خون

همان گه که ایشان نمودند پشت
ندارد جز از باد چیزی به مشت

چو برداشتید آن سپه را ز راه
به چین اندر آرید یکسر سپاه

ز لشکر نبینید دو سال کس
شما را بود کشور چین و بس

که او سال نو گردد آگه از این
وز آن پس به سالی رسد سوی چین

بود کاندرین فر خجسته دو سال
بیاید مرآن هر دوان را زوال

چو نامه بپایان رسانید شاه
به دستور پاکیزه کرد او نگاه

تو را رفت باید بدین کار گفت
که این راز را هم تو داری نهفت

یکی زورق آراست دستور شاه
به دریا درافگند و آمد به راه

کس از لشکر چین برآن راه نه
وز این راز ایشان کس آگاه نه

ز دریا چو بر خشک شد تیزتاب
چنین گفت با باژبان از شتاب

که ما را برِ شاهتان ره کنید
وگرنه بتازید و آگه کنید

سواری همان گه بر شاه شد
ز دستور، طیهور آگاه شد

ز گردان سواری فرستاد پیش
بیاورد دستور را پیش خویش

چو دستور، طیهور شه را بدید
سزاوار او آفرین گسترید

یکی تخت کوچک نهادند پیش
نشاند آن خردمند را پیش خویش

زمین را ببوسید و نامه بداد
همه راز و پیغام او کرد یاد
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱۳ - غارت کردن دیهیم سرزمین بهک را
گوهر بعدی:بخش ۱۱۵ - آماده شدن آتبین برای جنگ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.