۱۷۹ بار خوانده شده

بخش ۱۸۱ - برگشتن طیهور به بسیلا

وزآن روی طیهور با آن سپاه
برآن سان برابر نشسته سه ماه

همه شهرها سخت کرد استوار
به کنده در افگندشان رودبار

شد انبار خانه بسیلا چنان
که در شهر شد تنگ جای زنان

کسی را که بی کار و درویش بود
وگر خوردش از کوشش خویش بود

چو از دستگاهش نبود ایچ بهر
برون کرد بی مایگان را ز شهر

چو شد ساخته شهر ازآن سان که خواست
سراسر همه کارها کرد راست

نهانی شب از جای برداشت شاه
به شهر بسیلا شد او با سپاه

بماندند خرگاه و خیمه به جای
همان یک سواره همان کدخدای

به شهر اندر آورد پنجه هزار
دلاور سواران خنجر گزار

سپاه دگر کرد ازآن جا گسی
سوی شهرهای دگر هرکسی

بفرمود تا شهرها را نگاه
بدارند و هشیار باشد سپاه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۸۰ - لشکر آرایی طیهور و پیام او به کوش و پاسخ وی
گوهر بعدی:بخش ۱۸۲ - پرسیدن کوش درباره ی کوهسار و بسیلا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.