هوش مصنوعی: سپاه به سمت مکران حرکت کرد و خبر به مکران رسید. سپهدار مکران با آغوش باز از آنها استقبال کرد و هدایای زیادی از جمله دیبای چین و رمه‌های تاری به آنها تقدیم کرد. او یک ماه مهمان شاه بود و در بزم و شکار شرکت کرد. پس از یک ماه، شاه مکران به راه افتاد اما شاه بداندیش او را کشت و کاخ و گنجینه‌هایش را تاراج کرد. نژاد او را در آتش سوزاندند و تاج و تختش را به نوشان سپردند. این سرنوشت تلخ نتیجه‌ی اعمال ناشایست او بود.
رده سنی: 15+ متن شامل صحنه‌های خشونت‌آمیز (کشته شدن و آتش زدن) و مفاهیم پیچیده‌ی اخلاقی است که برای مخاطبان زیر 15 سال ممکن است نامناسب باشد.

بخش ۲۲۴ - بازگشت کوش به مکران و کشتن شاه مکران

وز آن جا سپه سوی مکران کشید
چو آگاهی از وی به مکران رسید

سپهدار مکران دگر باره باز
فزون کرد و هرچیز آورد باز

پذیره شدش پیش و بردش همه
ز دیبای چین و ز تاری رمه

وز آن خوردنیها که از پیش برد
فزون برد و از خانه ی خویش برد

همی داشت یک ماه مهمان شاه
به بزم و به گوی و به نخچیرگاه

سر ماه برخاست آواز نای
پرستنده ای داشت برده سرای

بشد شاه مکران دو منزل به راه
گرفت و بکشتش بداندیش شاه

به تاراج دادش همه کاخ و گنج
نه شرم از خدای و نه پاداش رنج

یکی آتش از پیش او برفروخت
نژادش سراسر به آتش بسوخت

به نوشان سپرد افسر و تخت اوی
نگون کرد یکبارگی بخت اوی

ز پرده ببرد آن که بودش پسند
چنین کرد پاداش آن مستمند
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۲۳ - ساختن شهر کوشان و قرار دادن پیکر کوش در آن
گوهر بعدی:بخش ۲۲۵ - فرستادن جاسوسان به دربار فریدون
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.