هوش مصنوعی:
شخصی در پاسخ به نامهای از شاه خورشیدچهر، با شادی و مهر پاسخ میدهد. او از سپاهی بزرگ سخن میگوید که در دو سال آماده میشود و در سه سال به جنگ میرود. همچنین، از ویرانی مرزها و رنج مردم در صورت عدم اقدام میگوید. او اعلام میکند که اگر شاه فرمان دهد، سپاهی از جنگاوران و هدایا برای مبارزه با مهراج هندو میفرستد و از شاه تقدیر میکند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم پیچیدهای مانند جنگ، فرمانبرداری از شاه و مسائل تاریخی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن دارد. همچنین، برخی تصاویر مانند ویرانی و جنگ ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
بخش ۲۸۸ - پاسخ نامه ی کوش به شاه فریدون
یکی پاسخش کرد از آن پس به مهر
که از نامه ی شاه خورشید چهر
ز شادی ببالید بر رخ گلم
ز رامش بخندید جان و دلم
ز روی دگر شد دلم ناتوان
ز مهراج هندو هم از هندوان
مرا خواند شاه از پی کار او
بدان تا فرستد به پیگار او
بداند شهنشاه خورشید فر
که با ما سپاهی ست بسیار مر
به دو سال گرد آید ایدر سپاه
به دو سال دیگر رسم نزد شاه
یکی سال دیگر بباید درنگ
بدان تا شود ساخته ساز جنگ
چنین روزگاری بخواهد کشید
که داند که گردون چه آرد پدید!
و دیگر که آگاه گردد سیاه
که رفتیم و بردیم از ایدر سپاه
بیایند وین مرز ویران کنند
کنام پلنگان و شیران کنند
شود رنج ما باد و کشور تباه
به مردم رسد رنج و بیداد شاه
از ایدر گذشتن مرا نیست روی
چو فرمان دهد شاه آزاده خوی
فرستمش چندانک باید سپاه
سواران جنگاور رزمخواه
سه ساله من از گنج روزی دهم
بسی هدیه و دلفروزی دهم
بیایند و مهراج را برکنند
به تیغ از تن هندوان سر کنند
ز ما آفرین باد بر جان شاه
جهان سر بسر زیر فرمان شاه
چو پوینده از کوش خشنود گشت
در آن ره شتابانتر از دود گشت
که از نامه ی شاه خورشید چهر
ز شادی ببالید بر رخ گلم
ز رامش بخندید جان و دلم
ز روی دگر شد دلم ناتوان
ز مهراج هندو هم از هندوان
مرا خواند شاه از پی کار او
بدان تا فرستد به پیگار او
بداند شهنشاه خورشید فر
که با ما سپاهی ست بسیار مر
به دو سال گرد آید ایدر سپاه
به دو سال دیگر رسم نزد شاه
یکی سال دیگر بباید درنگ
بدان تا شود ساخته ساز جنگ
چنین روزگاری بخواهد کشید
که داند که گردون چه آرد پدید!
و دیگر که آگاه گردد سیاه
که رفتیم و بردیم از ایدر سپاه
بیایند وین مرز ویران کنند
کنام پلنگان و شیران کنند
شود رنج ما باد و کشور تباه
به مردم رسد رنج و بیداد شاه
از ایدر گذشتن مرا نیست روی
چو فرمان دهد شاه آزاده خوی
فرستمش چندانک باید سپاه
سواران جنگاور رزمخواه
سه ساله من از گنج روزی دهم
بسی هدیه و دلفروزی دهم
بیایند و مهراج را برکنند
به تیغ از تن هندوان سر کنند
ز ما آفرین باد بر جان شاه
جهان سر بسر زیر فرمان شاه
چو پوینده از کوش خشنود گشت
در آن ره شتابانتر از دود گشت
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۸۷ - نامه ی فریدون به کوش و خواندن وی برای رزم مهراج و دارای چین
گوهر بعدی:بخش ۲۸۹ - نگه کردن فریدون و قارن در کار کوش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.