هوش مصنوعی: در این متن، داستان نبرد بین دو سپاه ایران و توران و روم روایت می‌شود. سلم، فرمانده سپاه، پس از شنیدن داستانی ناراحت‌کننده، تصمیم می‌گیرد فردا پگاه به دشمن حمله کند. او سپاهیان را به رزم تشویق می‌کند و می‌گوید که قارن (یکی از جنگجویان) افسانه‌ای نیست و شجاعت او حاصل تلاش مردانگی‌اش است. شب را به آماده‌سازی سپاه می‌گذرانند و صبح با هیاهو به نبرد می‌پردازند. جنگ سختی درمی‌گیرد و تلفات زیادی به دو طرف وارد می‌شود. سلم شخصاً وارد میدان می‌شود و بسیاری از جنگجویان دشمن را می‌کشد. با فرارسیدن شب، دو سپاه از هم جدا می‌شوند و طلایه‌داران به میدان بازمی‌گردند.
رده سنی: 12+ این متن شامل صحنه‌های نبرد و خشونت است که ممکن است برای کودکان کم‌سال نامناسب باشد. همچنین، درک مفاهیم حماسی و تاریخی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از سن 12 سالگی به بعد در افراد شکل می‌گیرد.

بخش ۳۱۸ - ادامه ی جنگ بی حضور قارن به مدت یک هفته

دل سلم از آن داستان شد دژم
برون رفت رخسارگان پُر ز نم

ز لشکر یکایک سران را بخواند
شنیده همه پیش ایشان براند

چنین گفت ازاین پس که فردا پگاه
بسازید بر دشمنان بر سپاه

همه رزم سازید با دار و برد
بدان تا بدانند مردان مرد

که قارن نَه از آسمان آمده ست
وگر اژدهای دمان آمده ست

نَه قارن نموده ست آن دستبرد
که شیران نمودند و مردان گُرد

بگفت و برآسود و لختی بخفت
همه مهتران با سپاه این بگفت

بزرگان سپه را چو دادند دل
به کُشتن همه برنهادند دل

همه شب همی رزم را ساختند
چو شد روز نعره برافراشتند

برآمد خروشیدن کوس و نای
چو دریا بجوشید لشکر ز جای

دلیران ایران و توران و روم
کشیدند صف بر چنان دشت شوم

چو از لشکر سلم بر شد خروش
سپه را به رزم اندر آورد کوش

فروغ سر نیزه بر نم رسید
ز خون یلان خاک را نم رسید

چنان سخت کوشید هر دو سپاه
که یک نیمه زیشان تبه شد پگاه

برآن دشت کین کُشته انبوه شد
زمین از تن خسته چون کوه شد

برون رفت سلم از میان سپاه
پسِ پشتِ او نامداران شاه

برافگند بر دشمنان خویشتن
بکُشت از دلیران بسی تیغ زن

که از خستگی کوش رنجور بود
ز کوشش بدان چند گه دور بود

چو شب گشت، برگشت هر دو سپاه
طلایه بیامد سوی رزمگاه
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۱۷ - گفتگوی قارن و سلم
گوهر بعدی:بخش ۳۱۹ - رفتن شاه سقلاب به جنگ و کشته شدن او به دست کوش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.