۲۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

شها توقعم از خدمتی چنین کردن
نه جبه بود و نه دستار و طیلسان وردا

نه جاه و منصب و نه احتشام بود و قبول
نه مال و نعمت و ثروت نه حرمت دنیا

نه نیز شیر و می و انگبین نه میوه و باغ
نه خلد و حور و قصور و نه سایهٔ طوبی

بلی دو چیز تمنای داعیت بودست
که باز حاصل هر دو همی شود بهٔکی

یکی تمتع شاه جهان که دایم باد
دوم بیان مقامات و کشف دین هدی

که تا بدین دو وسیلت رسم به «مقعد صدق»
که هست مقصد و مقصود حضرت مولی

اگر زکوة دهد شه به عامل اعمال
ازین خزانه، شوم سرخ روی در عقبی

غرامتی نکشم ز آنچه در قلم آمد
خجالتی نبرم ز آنچه کرده ام انها

«ادیب صابر» ازین باب ای شه عالم
چه سخت خوب یکی بیت می کند انشا

«به صد قصیده ترا خوانده ام کریم و رحیم
چنان مکن که خجل گردم اندرین دعوی»

شها هزار مجلد کتاب باد چنین
برای حضرت تو ساخته ازین معنی.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.