۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸

سودم به خاک پایش روی نیاز خود را
فارغ شدم ز دنیا کردم نماز خود را

هرگز نمی کند شمع دیگر چراغ روشن
پروانه گر نماید سوز و گداز خود را

سرچشمهٔ بقا را با زلف او چه نسبت
کی می دهم به حیوان عمر دراز خود را

رفتیم تا سر خم لبریز شکوه دیدیم
کردیم با صراحی افشای راز خود را

پوشیده چون سعیدا معنی لباس صورت
سر حقیقت خود کردم مجاز خود را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.