هوش مصنوعی: این متن به بیان احساسات شاعر درباره‌ی فقر، غربت، و درد هجران می‌پردازد. شاعر با وجود مشکلات و رنج‌ها، به عشق و صبر خود افتخار می‌کند و از قدرت و اختیار خود در انتخاب عشق سخن می‌گوید. همچنین، او به مضامینی مانند اضطراب، حیرت، و امید به روشنایی آینده اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی مضامین مانند غربت، اضطراب، و هجران ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۷

ما را اگرچه [خوار] نمود افتقار ما
آن است بیشتر سبب افتخار ما

داریم اشک سرخ و رخ زرد از غمش
در یک چمن نشسته خزان و بهار ما

از هر دو کون مهر تو کردیم اختیار
ز این بیشتر چه کار کند اختیار ما؟

داریم غربت و الم هجر و شکر و صبر
درمان درد یار بود در دیار ما

دریای اضطراب اگر نیستیم چون
ننشست هیچ سروقدی در کنار ما؟

در عالم مثال چو ماه است و آفتاب
با قدرتش معاملهٔ اقتدار ما

دست طلب به مذهب ما بسکه نارواست
دایم کج است پنجهٔ برگ چنار ما

شهباز اوج همت ما زاغ گیر نیست
دنیا به خط و خال نگردد شکار ما

پروانه سر به زانوی حیرت نهد سعیدا
روشن اگر کنند چراغ مزار ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.